چرا همه ی نقشه های جغرافیا دو قسمت دارد ؟
چرا همه چیز به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میشود ؟؟
چرا رنگ آسمان در شمال شهر آبی در جنوب شهر خاکستری است ؟
چرا پرنده های جنوب شهری با بال های وصله دار پرواز میکنند ؟؟
چرا بهار در جنوب شهر زرد است ؟ چرا برف در جنوب شهر سیاه؟
چرا گربه های شمال شهری شیر پاستوریزه میخورند ؟؟
چرا بچه های شمال شهر وقتی فوتبال بازی میکنند گل های تازه و
قشنگ و رنگارنگ به هم میزنند ؟
چرا دنیای بچه های جنوب شهر سیاه و سفید است ؟؟؟
چرا دنیای بچه های شمال شهر رنگی است ؟؟ خواب های رنگی !!
سفره های رنگی ! فیلمهای رنگی!مگر خون آنها رنگین تر است؟؟
چرا آنها در شمال به دنیا می آیند ؟ در شمال گهواره میخوابند ؟
درشمال زندگی میکنند ؟
و وصییت میکنند که آنهارا در شمال قبرستان به خاک بسپارند !!!
اگر شمال بهتر است چرا جهت قبله به سمت جنوب است ؟؟
چرا خدا خانه ی خود را در جهت جنوب ساخته است ؟
من به سمت جنوب نماز میخوانم !!
خدا در همسایگی ماست . خدا در همه جاست . خدا باید در همه
جا باشد !!
من این نقشه هارا قبول ندارم ! چه کسی این نقشه هارا برای
ماکشیده است ؟؟
وقتی باران بهاری ببارد همه ی نقشه های کاغذی را خراب میکند !!
و همه ی نقشه هارا نقش بر آب ...
(شعر درخواستی از بچه های دبیرستان بهارستان ) (Mr.MORAD KHANi)
خدا روستارا بشر شهر را و شاعران آرمان شهر را آفریدند !!!
که در خواب هم خواب آن را ندیدند ...!!!
( آرمان شهر همان مدینه ی فاضله که اولین بار افلاطون از آن سخن به میان آورد )
الهی !! روزی برسه که این رویای قدیمی حقیقت پیدا کنه....
(مریم)
گفت احوالت چطور است ؟ گفتمش عالی است...
مثل حال گل !!
حال گل؛ در چنگ چنگیز مغول !!!
به یاد قیصر امین پور ...